علی مرتضی جانعلی مرتضی جان، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 9 روز سن داره
فاطمه زهرا جانفاطمه زهرا جان، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 12 روز سن داره

امپراطورکوچک و پرنسس کوچولوی ما(بچه هایی از دیار پاکی)

تولد 3 سالگی نفسم

  سلام عشق مامان بااینکه این روزها ی کوچولو زیاد اذیت میکنی و دستور میدی میزنی ودوست داری دنیا مال تو باشه ورئیس تو باشی ولی بازم عاشقتم وخوشحالم که تو رو داریم البته 1 ساعت پیش ی روانشناس میگفت:اقتضای سن بچه هاست واین رفتارا عادیه وشیو هی درست رفتار کردن با بچه هایی مث تو رو خیلی خوب توضیح داد،عزیز دلم 3 سال گذشت چقدر زود وچقدر شیرین،امروز صبح که کارای خونه رو تموم کردم باهم رفتیم بازار وی موتور سرعتی وی قطار برات خریدم که قیمتشون زیادم نشد ولی فدات شم تولد نگرفتم به 2 دلیل:یکی اینکه مشغول تعمیر خونه ایم و کلی خونه بهم ریختس ویکی دیگه نمیخواستم توی این اوضاع به بابا فشار بیارم ومطوئنم الان که داری این مطلبو میخونی خوب وضعیتم...
30 بهمن 1392

سپندارمذگان 29 بهمن یا 5 اسفند

مدتیست که در اواخر سال این سال پرسیده می شود که سپندارمذگان (روز مهر ورزی پارسی زبانان) چه روزی است؟ 29 بهمن یا 5 اسفند، که در این مطلب آسمونی به تمام این صحبتها پایان خواهیم داد، با ما همراه باشید دلیل تغییر تاریخ سپندارمذگان از 5 اسفند به 29 بهمن چیست؟ ایرانیان باستان روز پنجم اسفند را روز بزرگداشت زن و زمین می‌دانستند. اگرچه منابع کهن از جمله ابوریحان این جشن را در روز پنجم اسفند ذکر کرده‌اند. ولی با توجه به تغییر ساختار تقویم ایرانی در زمان خیام که پس از ابوریحان می‌زیست، و سی و یک روزه شدن شش ماه نخست سال در گاهشماری ایرانی، تاریخ ذکر شده در منابع کهن را باید به روز رسانی کرد.  موبد کورش نیکنام برگزار...
29 بهمن 1392

روز عشقی فقط برای ایرانی ها

تاسف بار است که فکر کنیم مرغ همسایه غاز است! ( سپندارمذگان نه ولنتاین!) کی میگه این مطلبی که می خوام بگم ربطی به یاد گیری زبان ندارد؟ برای یادگیری هر زبانی اول باید با آداب و فرهنگ آن زبان آشنا شد و این خیلی تاسف بار است که با آداب و فرهنگ بیگانه بیش تر از فرهنگ خود آشنا باشیم. تاسف بار است که فکر کنیم مرغ همسایه غاز است. برای اینکه ملتی در تفکر عقیم شود، باید هویت فرهنگی تاریخی را از او گرفت. فرهنگ مهم ترین عامل در حیات، رشد، بالندگی یا نابودی ملت ها است. هویت هر ملتی در تاریخ آن ملت نهاده شده است. اقوامی که در تاریخ از جایگاه شامخی برخوردارند، کسانی هستند که توانسته اند به شیوه مؤثرتری خود، فرهنگ و اسطوره های باستانی خود را معرفی کن...
29 بهمن 1392

روزانه های ما

سلام پسرک خوشکلم زندگی شیرین ما با همه خوشیا در حال گذره واای که من چقدر خوشحالم که تو رو دارم یادته برات گفتم قبلا اگه مشغول خرابکاری باشی بهت میگم علی مرتضی مامان نکن میگفتی باش ولی باز کار خودتو میکردی ولی الان هم میگی باشه هم عمل میکنی .ومیری سراغ ی کار دیگه،ی سالی میشه که خوب  ماشین لباسشویی روشن میکنی یعنی درست از همون روزای اولی که روشنش کردیم تو به دستم نگاه میکردی و یاد گرفتی،امروز هوا سرد وبارونی بود به به چ هوایی ...منساعت 3 کلاس قرآن داشتم واسه همین تورو خوابوندم و بابایی منو رسوند تا جامعه القرآن،برگشتنی سوار ماشین نشدم وتوی نم نم بارون با عشق خاصی شروع به قدم زدن کردم اونقدر بارونش لطیف بود که اصلا حس نمیکردم خیس شدم فقط...
14 بهمن 1392

سه تفنگدار

اینم شما و2 تا پسر عموهات با رضا( داداش بزرگه)خوبی و تو و محمد امین اصلا با هم نمیسازین شهریور 92 قبلا این عکسو گذاشتم ولی گزینه مطلب بعدا ارسال شودو زده بودم ویادم رفته بود تیکو بردارم واسه همین الان گذاشتم ...
3 بهمن 1392

درغیبت طولانیمان چ گذشت(2)

سلام گل پسر جان خوبی مادر؟ خوب عزیز دلم بهتره بریم سراغ ادامه ی شیطنتات  الان که دارم برات مینویسم تو در استانه ورود به سه سالگی هستی البته به تاریخ قمری سه سالت شده ولی هنوز تا تولد شمسیت حدود ی ماهی مونده.بابا رفته از داروخانه نزدیکمون برای مامان قرص ویتامین E بگیره وآشغالا رو هم بزاره دم در،تو هم مشغول سینه زدن وگفتن حسینم وا حسینم وا حسینم هستی و جلوی تلویزیون دراز کشیدی وهمزمان به تلویزیون نگاه میکنی. مهر ماه و آبان ماه رفتم کلاس کیف دوزی کلی کیف خوشکل یاد گرفتم وچند بار  تو رو هم با خودم بردم اینجا هم کلاس ماست. اونی که کنارته غزله دختره یکی از دوستام وبرادر زاده ی مربیمون.16 مهرماه 92 یکی از بدتر...
3 بهمن 1392

درغیبت طولانیمان چ گذشت(1)

سلام دوستای گلم سلام پسره قشنگم باورم نمیشه که دارم از شیطونیات که گذشتن و همچنان در حال وقوع اند مینویسم،خدارو شکر همه چیز خوبه حال همه هم خوبه (البته همه سرما خوردیم وخوب سرما خوردگی که چیزی نیست وماهم درحال خوب شدنیم). امروز کار تمیز کردنه خونمون اونم با کمک دادا تموم شد میخواستم نزدیک عید خونه تکونی کنم ولی ی اتفاق باعث شد که 2 ماه زودتر این کارو بکنم واون این بود که: من که مرتب در حال پاک کردن وتمیز کاری نقطه های کور خونه هستم واین بار رفته بودم سراغ دریچه آب لباسشویی که باید هر یک ماه یکبار باز بشه و اگه دکمه یا چیزی از لباسا موقع شستن توش افتاده باشه همراه مقدار زیادی آب کثیف رو خالی کنم،بعد خالی کردن ،در دریچه کمی رسوب گرفته...
3 بهمن 1392
1